سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تو دستات گرمه می دونی ولی دستای من سسته
چرا غمگینی و اشکات تموم جونتو شسته
حالا که اومدی پیشم بیا بی گریه و زاری
حقیقت رو بهت میگم جوابم کردن انگاری ...
بذار پاتو روی قلبم نذار دست روی احساسم
به جای گریه و زاری یه کم دعا بکن واسم
تموم دکترا گفتن همین روزاست می میرم
نمی دونن دوام شوک نیست نباشی جون نمی گیرم
نبر ولتاژشو بالا نزن شوک من دلم خونه

همین جایی که شوک میدی دلم نیست خونه ی اونه
            دلم نیست خونه ی اونه
حالا قدرتو می دونم گرچه فرصتی نمونده
قربون دلت برم که تو رو تا اینجا کشونده
اگه قسمت موندنم بود تورو تنها نمی ذاشتم
میگفتی بمیر می مردم که نگی دوست نداشتم
ببخش که بودنم واست همیشه دردسر داره
همه میگن امیدی نیست ولی دعات اثر داره
صداتو می شنوم آره چشام اشکاتو می بینه
وقتی داد می زنی پاشو به قلبم خیلی می شینه
نکن گریه گل نازم داره اشکات حروم میشه
بجنب دعام بکن زود باش ملاقاتت تموم میشه
            ملاقاتت تموم میشه
کاش میشد یکی بتونه منو از خواب دربیاره
مگه میشه مرده باشم وقتی که اشکام می باره
اگه حسرتت رو دارم اگه سردو بی قرارم
تورو با چشمای گریون به خدامون می سپارم
نمیگم برات می میرم چون واسه تو زنده بودم
نمیگم عشق منی تو چون تویی همه وجودم
اون دنیا جام خوبه خوبه دلم واسه خوشی تنگه

اون خدا که من می دونم حتی آتیشش قشنگه

        اون خدا که من می دونم حتی آتیشش قشنگه ...
 






تاریخ : سه شنبه 94/4/2 | 5:31 عصر | نویسنده : مصطفی حسن نژاد | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.