???

محکوم عشقم گرفتار یار      مثل پرنده هوادار یار

مثل یه سایه به همراه یار    بودو نبودم به دلخواه یار

 

هرچی که یار گفت دلم گفت به چشم   از گل وخار گفت ,دلم گفت به چشم

  هرجا که یار بود دلم گفت برو     با گل و خار بود دلم گفت برو

???

محکوم عشقم…

پر شد دل من به افزون یار      فکر دل من پریشون یار

گوشه چشمم فقط جای یار      کار دو چشمام تماشای یار

یار اگه جانانه خریدار شد       دل گل سرخ توی بازار شد

وای گل سرخ دل من خارشد      هر چی شد از دست همین یار شد

ای…..

???

محکوم عشقم گرفتار یار      مثل پرنده هوادار یار

مثل یه سایه به همراه یار    بودو نبودم به دلخواه یار

هرچی که یار گفت دلم گفت به چشم   از گل وخار گفت ,دلم گفت به چشم

  هرجا که یار بود دلم گفت برو     با گل و خار بود دلم گفت برو






تاریخ : شنبه 94/3/30 | 5:23 عصر | نویسنده : مصطفی حسن نژاد | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.