او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض) که پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجأَ مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه از ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتـیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است و همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید
- نامواژه شناسی آبادی شهرستان لاهیجان. دفتر امور اجتماعی استانداری گیلان. افشین پرتو
چکیده ای از زندگی شهید:
شهید اسماعیل خادم حسینی قبل از پیروزی انقلاب در نازی آباد تهران ساکن بود. اسماعیل نقاش بود و به انقلاب علاقه ای خاص داشت و در تظاهرات ضد ستمشاهی نقشی فعال و گسترده داشت ، روزهای جمعه در همان کارگاه نقاشی ورزش ژیمناستیک انجام می داد وجوانان محل او را تشویق می کردند ، اسماعیل بخاطر ناراحتی چشم از خدمت سربازی معاف شد ولی علاقه زیادی داشت که در جبهه حضور داشته باشد. بعد از انقلاب به همراه خانواده به شهرستان آستانه آمد و وقتی به جبهه رفت در واحد ترابری به نقاشی اتومبیل می پرداخت و از همانجا در عملیات شرکت و مفقود الاثر شد. او با درآمدی که داشت خرج خانه را می کشید وقتی که در تهران بود در شبهای پر التهاب انقلاب به خانه نمی آمد، و بر روی دیوار ها شعار می نوشت و یا حتی در اجتماعات چون از جثه قوی برخوردار بود جوانان یکی یکی بر دوشش سوار می شدند و شعار می دادند
غربت امام رضا (ع |
دلها با یاد تو و دستها با نام تو، کار آغاز می کنند . ای نام تو بهترین سرآغاز . بسم الله الرحمن الرحیمبر آستانه حرم تو هر که سر فرود بیاورد بزرگ خواهد شد . نفسها گره خوردند به حال و هوای حرمت . پیمودن بیابانها سهل است اگر تو بطلبی و از تاریکی جاده ها چه باک، اگر مشعل به دست تو باشد . هر که دل به دست تو بسپارد روح عطوفت را در او خواهی دمید و روانه اش خواهی کرد به حصار حصین ولایت . السلام علیک یا علی بن موسی الرضا .حتماً شما هم تا به حال شنیده اید که می گویند، امام رضا ( ع ) امام غریب . عده ای می گویند چون امام رضا ( ع ) از جد و وطن خود دور افتاده، غریب است . این درست است ولی ساده ترین دلیل است .امام رضا ( ع ) غریبند به چند دلیل : اول این که دشمن قسمی با ایشان برخورد کرد که با هیچ کدام از ائمه ( ع ) این برخورد را نداشت . مامون امام رضا ( ع ) را به توس فراخواند . ایشان را در باغی جای داد که همه می گفتند عجب احترامی به امام رضا ( ع ) گذاشته است و نمی دانستند که پشت پرده چه می گذرد . به همین علت امام رضا ( ع ) پیش از سفر به توس از خانواده خود خواست که برای ایشان عزاداری کنند .دومین دلیل این که دوستان ایشان را انکار کردند. چون امام موسی کاظم ( ع ) مدت زیادی در زندان بودند وکلای ایشان نمی توانستند با ایشان رابطه داشته باشند و از احوال امام بی خبر بودند . وقتی امام موسی کاظم ( ع ) از دنیا رفتند عده ای هم منکر این شدند که امام فرزندی داشته است .و سومین دلیل برای غریب بودن امام رضا ( ع )، انکار فرزندشان امام جواد ( ع ) بود . عده ای منکر شدند که امام رضا ( ع ) فرزندی به نام جواد دارد . وقتی کسی امام را به جوادش قسم می دهد یعنی جوادش را قبول دارد . زیارت روبروی جلال تو می ایستم تا اشکهایم را قطره قطره در صحن حرمت جاری کنم . نشان کرامت تو را کبوتران بر دوش دارند و در این میانه وای بر دل من که رسم کبوتری نمی داند و تنها چشم به راه تعبیر رویاهاست . به ملازمان سلطان که رساند این دعا را که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا راگزارش :لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمایید که چه احساسی دارید از این که مشرف می شوید به زیارت حضرت امام رضا ( ع ) ؟ همین که چشمم به گنبد می افتد خود به خود یک احساسی به من دست می دهد که خیلی خوشحالم و تشکر از ته دل می کنم از امام رضا ( ع ) که ممنونتم از این که باز هم من را طلبیدی و باز هم آمدم به پابوست و با این همه که ما غرق گناهیم بازهم ما را می طلبی واین از کرامت و مهربانی شماست . از مهربانی و کرامت امام رضا ( ع ) بگویید که چه دیده اید و چه گرفته اید ؟ در زندگی خودم خیلی دیده ام یعنی یک حاجت خیلی مهمی داشتم و با چهاربار پیاده رفتن تا حرم گرفتم و توصیه می کنم هر کسی که صدای من را می شنود امام رضا ( ع ) را دست کم نگیرید، حتی با اشکی که در خانه می ریزید، باور کنید که امام رضا ( ع ) سراغتان می آید و اگر سلامی در خانه دارید وسلامتان را به امام رضا ( ع ) می دهید حتماً علیک می گیرد . از لطف و کرمش هر چه بگویم کم گفتم . معمولاً چه موقع به حرم امام رضا ( ع ) می روید ؟ بیشتر شنبه ها و جمعه ها . چرا این روزها را انتخاب کردید ؟ جمعه که یک روز تعطیلی است و حالا اگر نشد حتماً شنبه را می رویم . چون می خواهم شروع هفته را با لطف امام رضا ( ع ) شروع کنیم که با زیارتی که برای امام رضا ( ع ) می خوانیم احساس می کنیم که آن هفته را بیمه شده ایم . وقتی به حرم امام رضا ( ع ) می روید اول چه خواسته ای دارید و چه دعایی می کنید و آیا همیشه برای گرفتن حاجت به حرم می روید ؟ من بیشتر به خاطر این می روم که مثلاً ما داد می زنیم که یا امام حسین ما را بطلب ، امام رضا ( ع ) که کنار ما هستند . همین که داخل حرم امام رضا ( ع ) می شوم اول فرج آقا امام زمان است و بعد خیلی سریع به یاد پدر و مادرم می افتم چون که دورند و نمی توانند به حرم بیایند و دیگر هر موقع که می روم جای خالی اینها را احساس می کنم و زیارتم اول از طرف پدر و مادرم است و کسانی که فوت شدند و دستشان از این دنیا کوتاه است .اگر در همین لحظه احساس کنی که حاجتت بر آورده می شود و حاجت می گیری چه دعایی می کنید ؟ دعا می کنم هر کسی که حاجتی دارد و آن را نگرفته انشاء الله مانند من حاجتش را بگیرد . "سیره اخلاقیاخلاق پسندیده عامل بسیار تاثیرگذاری در گرایش انسان به سوی خداست . خدواند در قرآن کریم پیامبر اکرم ( ص ) را به خلق نیکو ستوده . رمز موفقیت ایشان را نیز در اخلاق ارزنده ایشان می داند . رفتار و منش پیشوایان دینی ما تجلی اخلاق پیامبر ( ص ) بود ."ابراهیم بن عباس" که مدت طولانی در محضر امام رضا ( ع ) بود و از آن منبع فیض الهی بهره های فراوان برده بود، درباره سیره اخلاقی امام رضا ( ع ) چنین می گوید : هیچ گاه ندیدم آن حضرت با سخن خود کسی را آزار دهد یا اهانت کند . کلام هیچ کس را قطع نمی کرد و به نیازمندان کمک می کرد و هرگز در حضور دیگران آب دهان به زمین نمی انداخت . با خدمتکاران به نرمی سخن می گفت و به هنگام نشستن در حضور دیگران به چیزی تکیه نمی داد.برخورد شایسته امام رضا ( ع ) قسمی بود که "ابن ابی عباد" وزیر مأمون نیز وی را ستوده و گفته است: "علی بن موسی" در تابستان روی حصیر می نشست و دور از چشم مردم، جامه خشن می پوشید و در هنگام روبرو شدن با مردم لباس بهتر به تن می کرد تا کارش خودنمایی به زهد تلقی نشود .یا غریب الغربا، راستی چند بیابان دلتنگی را باید دوید تا در کمندت افتاد؟ التماس دعا خدانگهدار |